دلت این روزها با هر تکانی ساده میافتد
همیشه سیب وقتی میشود آماده میافتد
لبت را زودتر بگذار بر لبهای این فنجان
که چایات از دهان و شور و شوق از باده میافتد
سفر مجموعهای اندوهگین از اتفاقاتی است
که روزی ناگهان بر شانههای جاده میافتد
تو هم روزی مسافر میشوی امّا نمیدانی
که هر شب اشک مردی ساده بر سجاده میافتد
ولی آنقدر هم احساس خوشبختی نکن روزی
گذارت باز بر این شهر دورافتاده میافتد
همیشه سیب وقتی میشود آماده میافتد
لبت را زودتر بگذار بر لبهای این فنجان
که چایات از دهان و شور و شوق از باده میافتد
سفر مجموعهای اندوهگین از اتفاقاتی است
که روزی ناگهان بر شانههای جاده میافتد
تو هم روزی مسافر میشوی امّا نمیدانی
که هر شب اشک مردی ساده بر سجاده میافتد
ولی آنقدر هم احساس خوشبختی نکن روزی
گذارت باز بر این شهر دورافتاده میافتد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر