فهرست وبلاگ من

۱۳۸۹ دی ۲۱, سه‌شنبه

حيف است كه بر آينه زيور زده باشي

حيف است كه بر آينه زيور زده باشي

يا رنگ به گلهاي معطر زده باشي

صورتگر خوبيست خدا ، بر گل رويت

هيهات! اگر يك گل ديگر زده باشي



باد آمد و هي پنجره را باز به هم زد

از خواب پريدم كه مگر در زده باشي



در خانه پراكنده شده حس غريبي

يك جور كه انگار به من سَر زده باشي



كي مي رسد آن نامه كه شايد بفرستي

آن بوسه كه بر بال كبوتر زده باشي

 
من منتظرم شانة من ساحل امني است

آماده ی آن لحظه كه لنگر زده باشی



خودكار من از عطر عجيبي شده لبريز

بانو! نكند بوسه به دفتر زده باشي



هیچ نظری موجود نیست: