فهرست وبلاگ من

۱۳۸۹ دی ۵, یکشنبه

ماهي شدم تا در زلالت جا بگيرم

ماهي شدم تا در زلالت جا بگيرم

 
قلاب آوردم كمي دريا بگيرم

من روزه داري مي كنم با بوسه هايت



بگذار تا در چشم تو احيا بگيرم!



قهرند با هم پلكهايم كاش با تو

خوابي براي بالش فردا بگيرم

اين جمله هاي من بدون تو چه سختند

يك شب مرا از اين من تنها بگيرم!

 
در انتظارت آنقدر اي ماه از شب

بالا ميايم تا كه دستت را بگيرم








با رقص سحر انگیزت



به ندایی از دور دست


در خیابانهای بی انتها


امید را می کاری.


کابوسی هستی قرمز


رویایی مهتابی


با رودهایی جاری


از سینه تا لبهایت


از لبهایت تا چشمانت


از چشمانت تا چشمانم.


ای بغض مانده در گلویم


رودهایت را در من جاری کن


من شرمنده ی تمام این رودهای کوچکم
ترس

همچنان...


در نبرد با فاصله ها


بیهوده در انتظار من است...


...


نزدیک تر بیا



شاید به لبانت



و به لبخندی که در آن پنهان است بگویم

دلم به یاد آنهاست که میتپد هنوز...


...


آه...


کودکی زیبای من!



دلتنگ لحظه ای کوتاه از توام



شاید بتوانم با آن


به افتخار بهترین لبخند کودکانه ام برسم!



باید کمی هم شعر بگویم...می دانم
گفتم کمی نفس بده



لب هام را بوسیدی






نفس بر شدم


...


در من بیفت!


برکه ای کوچکم ، اما


هنوز با من


نشانی از دریا هست


هرچه بيشتر می گريزم



به تو نزديکتر می شوم


هر چه رو بر می گردانم


تو را بيشتر می بينم


جزيره ای هستم


در آب های شيدائی


از همه سو


به تو محدودم


هزار و يک آينه


تصويرت را می چرخانند


از تو آغاز می شوم


در تو پايان می گيرم


به گوشه‏ی چشمی نگاه كن



ببین چه به پایت فكنده‏ام


مگر به نظر كیمیا شود


دلی كه چنین خاكسار توست
من غرقم این روزها



در حضور کسی که میان من و عاطفه ام رنگ می بازد


میان داشته ها و نداشته هایم


میان بودن و نبودن


میان سرگشته گی هایم


و میان آنچه پنهانش می کنم از خود


میان بالا و پایین های روحم


میان هیجان و سکوتم


و من ...


شیفته این آشفتگیهای شیرینم در این روزها


موج می زند در من


لایه به لایه


عشق به عشق


مهر به مهر


صبر به صبر


آنچه می خواهم