kolbehhamid
فهرست وبلاگ من
۱۳۸۸ آبان ۲۰, چهارشنبه
گاه که روز بیسایه میگذرد
و شب
بیرویایی از تو
مهتاب نمیشود
باران شکلی از کلمههایی است
که چشمهای تو با من میگویند
...
تو آن کمان نوری
که هیچ پایانیش نیست
و ما هنوز چشمانتظار چشماندازی
از نگاه تو
سرگردانیم در باغ سایهها
این موج افتاده بر ماسهها را
دریا باش
تا امید غلتیدن یابد
با تو یکی شود
پستهای جدیدتر
پستهای قدیمیتر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
پستها (Atom)