یا رب ز شراب عشق سر مستم کن
وز عشق خودت نیست کن و هستم کن
از هر چه به جز عشق تهی دستم کن
یکباره به بند عشق پا بستم کن
روز محشر عاشقان را با قیامت کار نیست
کار عاشق جز تماشای وصال یار نیست
از سر کویش اگر سوی بهشتم می برند
پای ننهم که در آنجا وعده ی دیدار نیست
الهی ، تا به تو آشنا شدم ، از خلق جدا شدم ، در دو جهان شیدا شدم ، نهان بودم و پیدا شدم .
نی از تو حیات جاودان می خواهم
نی عیش و تنعم جهان می خواهم
نی کام دل و راحت جان می خواهم
هر چیز رضای تست آن می خواهم
الهی! آفریدی رایگان، و روزی دادی رایگان؛ بیامرز رایگان، که تو خدایی نه بازرگان.
من بنده عاصیم رضای تو کجاست
تاریک دلم نور و ضیای تو کجاست
ما را تو بهشت اگر به طاعت بخشی
آن بیع بود، لطف و عطای تو کجاست
الهی! آنچه تو کِشتی، آب ده، و آنچه حمید کشت، بر آب ده.
الهی! چون حاضری چه جویم، و چون ناظری چه گویم؟
وز عشق خودت نیست کن و هستم کن
از هر چه به جز عشق تهی دستم کن
یکباره به بند عشق پا بستم کن
روز محشر عاشقان را با قیامت کار نیست
کار عاشق جز تماشای وصال یار نیست
از سر کویش اگر سوی بهشتم می برند
پای ننهم که در آنجا وعده ی دیدار نیست
الهی ، تا به تو آشنا شدم ، از خلق جدا شدم ، در دو جهان شیدا شدم ، نهان بودم و پیدا شدم .
نی از تو حیات جاودان می خواهم
نی عیش و تنعم جهان می خواهم
نی کام دل و راحت جان می خواهم
هر چیز رضای تست آن می خواهم
الهی! آفریدی رایگان، و روزی دادی رایگان؛ بیامرز رایگان، که تو خدایی نه بازرگان.
من بنده عاصیم رضای تو کجاست
تاریک دلم نور و ضیای تو کجاست
ما را تو بهشت اگر به طاعت بخشی
آن بیع بود، لطف و عطای تو کجاست
الهی! آنچه تو کِشتی، آب ده، و آنچه حمید کشت، بر آب ده.
الهی! چون حاضری چه جویم، و چون ناظری چه گویم؟