پشت سرت پلکان باشد
روبرو
شکستههای رواقی از دیاری دور
کلمه بنشان که قد بکشد
به جای زیر هر چتر خانه کردن
و از سر هر سفره نانی
در این پهنا عجیب نابلدم
کوبیدن به هر سو
برای نفس
کمی قدم
بر شکستهها باران میبارد
و باد
در نمایش پاییز
همیشه آخرین حرف است
شکی نیست جدا آمدهام از زمینه
و خواندهام تمام خطوط خالی را
بر قامت این تندیسهای مراقب
روبرو
شکستههای رواقی از دیاری دور
کلمه بنشان که قد بکشد
به جای زیر هر چتر خانه کردن
و از سر هر سفره نانی
در این پهنا عجیب نابلدم
کوبیدن به هر سو
برای نفس
کمی قدم
بر شکستهها باران میبارد
و باد
در نمایش پاییز
همیشه آخرین حرف است
شکی نیست جدا آمدهام از زمینه
و خواندهام تمام خطوط خالی را
بر قامت این تندیسهای مراقب
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر