فهرست وبلاگ من

۱۳۸۹ دی ۴, شنبه

پشت سرت پلکان باشد

پشت سرت پلکان باشد



روبرو


شکسته‌های رواقی از دیاری دور


کلمه بنشان که قد بکشد


به جای زیر هر چتر خانه کردن


و از سر هر سفره نانی


در این پهنا عجیب نابلدم


کوبیدن به هر سو


برای نفس


کمی قدم


بر شکسته‌ها باران می‌بارد


و باد


در نمایش پاییز


همیشه آخرین حرف است


شکی نیست جدا آمده‌ام از زمینه


و خوانده‌ام تمام خطوط خالی را


بر قامت این تندیس‌های مراقب

هیچ نظری موجود نیست: