فهرست وبلاگ من

۱۳۸۹ دی ۴, شنبه

همیشه در آغاز...

همیشه در آغاز



چو موج تازه نفس، پرخروش در پرواز


سرود شوق به لب، گرم مستی و آواز


سحر به بوسه ی خورشید شعله ور گشتن


شب از جدایی مهر، به سوی ماه دویدن


- فریب خوردن باز!-


دوباره برگشتن!


فرونشستن، برخاستن، درافتادن


هزار مرتبه با سر به سنگ غلتیدن!


همه تلاس برای رسیدن، آسودن


رسیدنی که دهد دست، بعدِ فرسودن!






* همیشه در پایان


به خود فرورفتن...


در عمق خویش پاک شدن


در آن صدف که تو جان خوانی اش گهر گشتن!


نه گوهری که شود زیوری زلیخا را...


دلی به گونه ی خورشید:


-گرم، روشن، پاک-


که جاودانه کند غرق نور دنیا را!


اگر هنوز به این بیکران نپیوستی


ز دست وامگذاری امید فردا را !!!

هیچ نظری موجود نیست: