فهرست وبلاگ من

۱۳۹۱ دی ۲۸, پنجشنبه

... حالا با خيالي آسوده
پلكهايم را مي بندم
تا بهتر تو را ببينم!... همين.
 
...
 
رعدي زد و چشم هاي خود را بستم
از حادثه نگاه گرمت مستم
اميد به زنده بودنم هست هنوز
با ياد تو شعر گفته ام پس هستم
 
 
هنوز هم
ماه
بيقرار از قرار مي آيد.
 
...
 
پا به پاي ماه بيدارند
اين واژه ها
و اين چشم هاي منتظر آمدنت!
 
...
 
هم سطر به سطر و خط به خط مي خواهم
هم رود به رود و شط به شط مي خواهم
از دست تمام ماهرويان فرياد!
فرياد كه من تو را فقط مي خواهم
 
 
به راه و رسم مجنون مي نويسم

از احوالي دگرگون مي نويسم

برايت نامه اي بر پاره ي دل

به چشماني پر از خون مي نويسم
 
...
 
همه حرفهاي تازه ام را مي شنود
اين عكس كهنه
كه هر شب
روي قلبم به خواب مي رود.
 
 
پنجره

روی این پنجره ي دم کرده

می‌نویسم با شوق

نام زیبای تو را با انگشت

گریة پنجره دیدن دارد!
 
...
 
بخواهي، چون گلي پرپر مي آيد

به شوق ديدنت با سر مي آيد

چنين عشاق راآواره كردن

فقط از چشمهايت بر مي آيد
 
 
صدای ساز می آيد، صدای ساز تو از دور
بزن چه سوز غريبی! غمی که حل شده در شور

غمی که حل شده در شور و شور حل شده در عشق
که شور هم قدم عشق پا گذاشت به ماهور

بزن که خوب زدی بر دلم،دلم،دل عاشق
بزن درست زدی بر دلم،دلم ،دل مغرور

بزن که ساز تو و لحن آشنای تو انداخت
...
پرنده غزلم را به يک ترانه در اين تور!

همين پرنده که معجون سازهای جهان را
برای روز و شبش کرده است دست تو مامور:

به وقت شادی سبز ترانه:نغمه گيتار
زمان رقص غزل در بهشت:زخمه تنبور

صدای زخمه تنبور،شور،نغمه گيتار
به گریه آمده ام باز پا به پای تو در نور
 
 
 
خورشید پشت ابر اگر دلبری کند
شعرم چگونه دعوی افسونگری کند

تقدیر روشنش به گلستانه وحی کرد
نرگس برای چشم جهان مادری کند
من کیستم که شاعر شمس زمان شوم؟
دست غریب عشق مگر یاوری کند

این بیت ها چکیده دردند و اشک و آه
فکری به حال آخرت این آخری کند

تاج گل است و حلقه گل،مقدم تورا
فرش از دل شکسته، گلِ پرپری کند

سی مرغ را تشرف دیدار ممکن است
هدهد اگر دوباره پیام آوری کند

بال و پرم شکست درین انتظار کاش
این شعررا نگاه تو بال و پری کند
 

۱۳۹۱ دی ۲۷, چهارشنبه

گفتند

شعرهای من

جوشش دریاست

خروش رود



...
بی‌شک

کمی بالاتر

به چشمه‌ای می‌رسند

که تو هستی...
 
...