فهرست وبلاگ من

۱۳۸۹ اسفند ۱۴, شنبه

گـر نیـایـی فقیــر مـی میـرم







 گـر نیـایـی فقیــر مـی میـرم
مثــل دنیـــا حقیــر مـی میـــرم


چون کبوتر که درقفـس حبس است


تک و تنهــا اسیـــر مـی میــرم




ای شکـــوه تــرنـــم بـــاران


در فـراقـت کـویـــر مـی میــرم




تـوی شهـر دلـم زمیـن لـرزه اسـت


زیـــر آوار پیــــر مـی میـــرم



بی تـو زجرآور است جان کندن!


وای بر مـن ؛ چه دیــر می میـرم!




تو بیـا ، می خورم قسـم به خـدا


چون بگـویـی بمیـر ، می میـرم




«مهدیـا» ای تمـام هستــی مـن


گــر نیـایــی فقیــر مـی میـــرم

 





۱ نظر:

ناشناس گفت...

زير خاکستر ذهنم باقى است
آتشى سر کش و سوزنده هنوز
يادگارى است زعشقى سوزان
که بودگرم وفروزنده هنوز
عشقى آ نگونه که بنيان مرا
سوخت از ريشه و خاکستر کرد
غرق در حيرتم از اينکه چرا
مانده ام زنده هنوز
گا هگاهى که دلم ميگيرد
پيش خود ميگويم
آنکه جانم را سوخت
ياد ميآرد از اين بنده هنوز
سخت جانى را بين
که نمردم از هجر
مرگ صد بار به از,بى تو بودن باشد
گفتم از عشق تو من,خواهم مرد
چون نمردم,هستم
پيش چشمان تو شر منده هنوز
گر چه از فرط غرور,اشکم از ديده نريخت
بعد تو ليک پس از آنهمه سال,
کس نديده به لبم خنده هنوز
گفته بودندکه از دل برود يار چو از ديده برفت
سالهاهست که ازديده من رفتى,ليک
دلم از مهر تو آکنده هنوز
دفتر عمر مرا
دست ايام ورقها زده است
زير بار غم عشق
قا متم خم شد وپشتم بشکست
در خيالم اما ,همچنان روزنخست
تويى آن قامت بالنده هنوز
در قمار غم عشق
دل من بردى و با دست تهى,
منم آن عاشق بازنده هنوز
آتش عشق پس از مرگ نگردد خاموش
گر که گورم بشکافندعيان مى بينند
زير خاکسترجسمم باقى است
آتش سر کش و سوزنده هنوز!!!!!
negah