فهرست وبلاگ من

۱۳۸۸ شهریور ۳۱, سه‌شنبه

به خدا عشق به رسوا شدنش می ارزد



و به مجنون و به لیلا شدنش می ارزد


دفتر قلب مرا وا كن و نامی بنویس


سند عشق به امضا شدنش می ارزد


گرچه من تجربه‌ای از نرسیدن‌هایم


كوشش رود به دریا شدنش می ارزد


كیستم ؟ … باز همان آتش سردی كه هنوز


حتم دارد كه به احیا شدنش می ارزد


با دو دست تو فرو ریختنِ دم به دمم


به همان لحظه‌ی بر پا شدنش می ارزد


دل من در سبدی ـ عشق ـ به نیل تو سپرد


نگهش دار، به موسی شدنش می ارزد


سال‌ها گرچه كه در پیله بماند غزلم


صبر این كرم به زیبا شدنش می ارزد



۱ نظر:

ناشناس گفت...

بخدا عشق به رسوا شدنش می ارزد
....زيبا بود دستتون درد نکند نگاه

مرا با سوز جان بگذار و بگذر
اسیر و ناتوان بگذار و بگذر

چو شمعی سوختم از آتش عشق
مرا آتش به جان بگذار و بگذر

دلی چون لاله بی داغ غمت نیست
بر این دل هم نشان بگذار و بگذر

مرا با یک جهان اندوه جانسوز
تو ای نامهربان بگذار و بگذر

دو چشمی را که مفتون رخت بود
کنون گوهر فشان بگذار و بگذر

در افتادم به گرداب غم عشق
مرا در این میان بگذار و بگذر

مرا با سوز جان بگذار و بگذر
تو ای نامهربان بگذار و بگذر