تقدیم به تو که تنها بهانه ی بودنم هستی
...
دوباره گشته ام خجل از این همه رمیدگی
عبور چشم مست تو و حس ناب نشئگی
غزل غزل ترانه ام ، ولی چه سود نازنین
نصیب من در این نبرد شکستگی ، شکستگی
همیشه حرف آخرم دوباره با تو بودن است
تبسم نگاه تو ، شروع دل سپردگی
به نام تو که می رسم غزل شکوفه می دهد
و فصل سبز یاد تو بهانه ی همیشگی
تویی بهار دلکشم در این خزان روزگار
پرنده ی اسیر تو شده پر از گسستگی
هجوم بغض خاطره در این سیاهی کبود
و اشک های خالی ام در امتداد خستگی
غزل تمام شد عزیز و در نگاه خیس من
حضور سبز یاد تو و حس ناب نشئگی
...
دوباره گشته ام خجل از این همه رمیدگی
عبور چشم مست تو و حس ناب نشئگی
غزل غزل ترانه ام ، ولی چه سود نازنین
نصیب من در این نبرد شکستگی ، شکستگی
همیشه حرف آخرم دوباره با تو بودن است
تبسم نگاه تو ، شروع دل سپردگی
به نام تو که می رسم غزل شکوفه می دهد
و فصل سبز یاد تو بهانه ی همیشگی
تویی بهار دلکشم در این خزان روزگار
پرنده ی اسیر تو شده پر از گسستگی
هجوم بغض خاطره در این سیاهی کبود
و اشک های خالی ام در امتداد خستگی
غزل تمام شد عزیز و در نگاه خیس من
حضور سبز یاد تو و حس ناب نشئگی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر